میون وحشت مرداب توو یک نی زار خشکیده
یه نیلوفر به آرومی رو دست آب خوابیده
یه نیلوفر که میخنده ولی زندونی و تنهاست
توو عمق آبی چشماش هراس مرگ ماهی هاست
یه شب وقتی که مهتاب از دل مُرداب رد میشه
دل نیلوفر تنها یه دریا اشک و آتیشه
همه دنیای نیلوفر نگاه کردن به مهتابه
تموم دلخوشیش اینه که عکس ماه رو آبه
میون وحشت مرداب توو یک نی زار خشکیده
یه نیلوفر به آرومی رو دست آب خوابیده
توو خشم ابرا می لرزه ولی بارونو دوس داره
اگرچه روی گلبرگاش جای شلاق رگباره
نه از پاییز میترسه ، نه از طوفان هراسونه
فقط از کوچ ِ گنجشکا نگاش دریایی از خون ِ
گل نیلوفر مرداب یه عمره زخمی و تنهاست
یه عمره غرق رویای سلامی به پرستوهاست
یه شب وقتی که مهتاب از توو قلب آسمون میره
با لبخندی روی برگهاش رو دست آب میمیره
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music