Alireza Roozegar

Mitarsam

میترسم از این روزا
روزایی که دلگیری
وقتایی که از غصه
دستامو نمیگیری
میترسم از این موندن
وقتی دلت اینجا نیست
وقتی که یکم احساس
تو قلب تو پیدا نیست
میلرزه دلم اما
بازم به تو میخندم
از وحشت این روزا
چشمامو نمیبندم
نزدیکه منه دستات
قلبت ولی با من نیست
تکلیف منو قلبم
با عشق تو روشن نیست
دلواپستم هر روز
شاید تو نمیدونی
همراه منی اما
چشمامو نمیخونی
میبینمت و بازم
انگار تو رو گم کردم
من با نگرانی هات
هر ثانیه همدردم
میلرزه دلم اما
بازم به تو میخندم
از وحشت این روزا
چشمامو نمیبندم
نزدیکه منه دستات
قلبت ولی با من نیست
تکلیف منو قلبم
با عشق تو روشن نیست
نزدیکه منه دستات
قلبت ولی با من نیست
تکلیف منو قلبم
با عشق تو روشن نیست
میترسم از این روزا
روزایی که دلگیری
وقتایی که از غصه
دستامو نمیگیری
میترسم از این موندن
وقتی دلت اینجا نیست
وقتی که یکم احساس
تو قلب تو پیدا نیست
میلرزه دلم اما
بازم به تو میخندم
از وحشت این روزا
چشمامو نمیبندم
نزدیکه منه دستات
قلبت ولی با من نیست
تکلیف منو قلبم
با عشق تو روشن نیست