Mohammadreza Eyvazi

Yeki Hast

همون وقتایی که شب بی ستارست
چشای آسمون لبریز خوابه
همون وقتایی که ابرای تیره
نمیزاره که خورشیدم بتابه
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
میون کوچه های سرد وخلوت
قدمهایی که بی خاطره میره
همون وقتایی که باد هم سراغ
تورو داره از این کوچه میگیره
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
غروب از پنجره پیداست و بارون
داره میریزه از چشمای خسته
تو نیستی اما قلبی که شکستی
هنوز هم منتظر برات نشسته
توی تاریکی دنیای سردت
داری با چشم بسته راه میری
میخوای تنهایی تو رویای ابرا
بری بالا بری و پر بگیری
هنوز هم فرصتی برای ما هست
اگه برگردی از راهی که رفتی
هنوز با اون همه دلخوری ها و
همه حرفایی که باطعنه گقتی
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته
یکی هست که یاد تو میوفته