پشت پلکام عکستو نقاشي کردم غزلک
تو رو ميبينم تا وقتي چشم ميبندم غزلک
يه پيامه اين تبسم که رو لبهاي منه
خيلي وقته که به گريه هام ميخندم غزلک
غزلک چندتا غزل مونده تا اون لحظه ناب
پس کي عکس يادگاري زنده ميشه توي قاب
نگاه کن واژه به واژه با مني مثل نفس
مثل يک گل قديمي لاي برگاي کتاب
مثل يک دره عميقي مثل يک منظره پاک
مثل يه خوشه سر شاخه خشکيده تاک
گريه ی اول بچه وقت دنيا اومدن
آخرين رقص يه برگ وقتي ميفته روي خاک
با تو من زنده ترين ترانه سازم غزلک
با تو از هق هق واژه بي نيازم غزلک
قافيه باختن من پيشکش يک نگاه تو
يه اشاره کن تا جونمو ببازم غزلک
غزلک بي تو صدام چنگي به دل نميزنه
آخه عطر تن تو نبض نفس هاي منه
تو با من هم ضرباني تو تموم لحظه ها
بي تو بغضم مثل يه گلدون کهنه ميشکنه
مثل يک دره عميقي مثل يک منظره پاک
مثل يه خوشه سر شاخه خشکيده تاک
گريه ی اول بچه وقت دنيا اومدن
آخرين رقص يه برگ وقتي ميفته روي خاک