Sina Hejazi

Shast

یادته روز اول
چه موشی بودی
از شدت خوشحالی
در شرف بیهوشی بودی
یادته بهم میگفتی از همه بریدی و
یه عمره دنبال منی
که باهاش میجوشی بودی
من ساده ی ابله باورت کردم تورو راه دادم
بهات کم بود خودم بهت زیاد بها دادم
انقده روبروی تو که نه روبروی عشق خم شدم
شبیهه هر جونوری به غیر از آدم شدم
اومدی گفتی سرده قلبم کمکم کن
گفتی سرده پردرده قلبم کمکم کن
اومدی گفتی عاشق ترینی واسه ی من
نذار به تنهایی برگردم کمکم کن
خدا این عاشقا پر نبوغن
خدایا سوره ی دروغن
خدا این عاشقا پر نبوغن
خدایا سوره ی دروغن
فک میکردم زمین نمیخورم ادعام میشد بد
دیدی که آخرش عشقش اومد منو زمین زد
دیدی دنیام افتاده دستت
گفتی خوب اینکه به پام نشسته
بذار بعدی رو امتحان کنم
خوب عاشق بودی ناز شستت
دیدی دنیام افتاده دستت
گفتی خوب اینکه به پام نشسته
بذار بعدی رو امتحان کنم
ناز شستت
بیا تا حتی اگه قراره
یه هفته کنار هم بمونیم
مثل کف دست باشیم نه مثه شب
همدیگه رو انقدر نپیچونیم
ما حرفو زدیم و رفتیم اگه خواستی گوش کن
نخواستی مثه تخم مرغ بزنش به دیوارو فراموش کن
اگه خوبیو یاد نگیری بدی به بادت میده
از قبلیا یاد بگیر والا روزگار یادت میده
بیا تا حتی اگه قراره
یه هفته کنار هم بمونیم
مثل کف دست باشیم نه مثه شب
همدیگه رو انقدر نپیچونیم