تو اون غربته شهره معروفه عشقی
که از خاطره کوچه بیگانه رفتی
تو باید همون شمع پروانه باشی
ولی شمع کجا بود تو پروانه رفتی
تو درمونه جونی که مرحم نداری
ولی مرحمه من تو هستی تو هستی
چه اندازه غم داری و من ندارم
چه شبها که تا صبح چشاتو نبستی
چرا جونه من قصده برگشت نداری
به این خونه ی دل که سوخته وجودش
به هر جا که رفتم تو بودی ولی حیف
نشون از غمه غربته تو نبودش
به گل گفته بودم اگر که تو رو یافت
به جایم ببوسه قدومه نگاهت
به مهتاب سپردم اگر باز تو رو دید
دله سیر ببینه نگاهه چو ماهت
کجایی کجایی که من بی قرارم
رسیده به جونم همین انتظارم
تو هر لحظه اینجا بیایی ولی من
برای تماشای تو چشم ندارم
کجایی کجایی بیا غنچه وا کن
برای دله من تو مشکل گشا کن
عزیزم چرا غربتت این چنینه
برای ظهورت تو هر روز دعا کن...
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music