Ahmadreza Nabizadeh

Forsat

بی تو تنها با خیالت منم و چشمای گریون
توی این جاده تردید زیر قطره های بارون
باورم کن باورم کن دلم از دنیا بریده
خیلی وقته آینه تو ما رو پیش هم ندیده
نگو فرصتی نمونده که شبم خیلی سیاهه
تو منو ببخش که این بار دیگه مرگ اشتباهه
بعد تو هیچکسی تو دل نمی شینه
آخر قصه عشق ما همینه
کسی جز تو حرف قلبمو نخونده
منو نشکن نگو فرصتی نمونده
حتی فکر بی تو بودن یه عذابه
مثل تعبیر غم انگیز یه خوابه
رفتنت خاطره شبای سرده
تلخی گریه تو چشمای یه مرده
نگو فرصتی نمونده که شبم خیلی سیاهه
تو منو ببخش که این بار دیگه مرگ اشتباهه
میون این همه تکرار می خوام از نو تازه تر شم
حیفه بی تو توی جاده با غریبه همسفر شم
وقتی شونه هات نباشن کجا اشکامو بریزم
می دونم قد یه دنیا به تو بد کردم عزیزم
نگو فرصتی نمونده که شبم خیلی سیاهه
تو منو ببخش که این بار دیگه مرگ اشتباهه