Sohrab Asadi

Eshghe Mani

عشق منی آخه عمر منی همدم اول و آخرمی
دوست دارم آره دوسم داری اما من بیشتر یه کمی
چیک چیکه بارون چشمای من واسه ی عشقم یک سنده
ناز می کنی و اینو خوب می دونی ناز کشیدن تو عشقت بلده
دزدیدن تو واسم کاری نداره اگه بخوای عزیزم با یه اشاره
می برمت یه جائی و تنها نباشم
فرشته ها رو سرت گلها بپاشن
همه چیتو عشقه حتی رنگ لباست
می میرم واسه ی اون طرز نگاهت
اخماتم واسه ی من خیلی شیرینه
قیافت همه جوره آخه به دل می شینه
به هم می یایم ، اینو همه می گن اما چرا از رو نمی رن
اینائی که حسودن به عشقمون
جدائی میارن میونمون ، اما من و تو اینو خوب می دونیم
نمی تونیم که بدون هم بمونیم
جونمون به جون هم وابسته ست
قلبامون واسه غریبه بسته ست
غیر دزدیدنت دیگه راهی ندارم
واسه رسیدن به تو لحظه شمارم
می دونم نمی دونی ، می دونم می دونی
عشق منی ، عمر منی ، عزیز جونی
گفتی آخر می کشمت ، اما چه جوری؟
تو که با چشمای مثل تنگ بلوریت
خیلی وقته مارو کشتی خبر نداری
می دونی که واسه ی من نشان غروری
نه نمی شه ، نمی تونم عزیزم دل کوچیکمو قانع کنم
تو نباشی ماتم نگیره ، واسه دیدن چشمات نمیره
نه نمی تونم عزیزم ببینم ، داری با غریبه ها می زنی حرف
حالا عشقو می کنی صرف :
ع : یعنی عمر منی
ش : یعنی شاه منی
ق : یعنی قلب منی