Sohrab Asadi

Ashegh Naboodi

وقتی میرفت ،رفتم دوروبرش
اسفند زدم دور سرش
اما انگار منو ندید
روی سرم دست نکشید
گریه های منو ندید
هرچی که گفتم نشنید
گفتم که تو عمر منی
حق نداری دل بکنی
اگه بری این دل بی خونه است
اگه بری خونه ام ویرونه است
بی تو میمیرم
تقصیر اون نبود من ساده بودم
واسه ی هرچی خواسته اش آماده بودم
ئچدیگه چیزی نموند ازم بگیره
می دونست که عشقش تو سینه نمیمیره
عکسشو هرشب تو بغل می گیرم
اونروزی رو جلو چشام می بینم
برگرده و بگه دیگه پشیمونه
نمی تونه بی عشق من بمونه
اما بدون اون لحظه دیگه دیره
موهام سفیده و عشق تو پیره
دیگه نمی تونم مثل جونی
پابه پای تو باشم و بمونی
نه نگو نگو نکنه عاشقم نبودی
دست تو مال من بودو عشق تو مال دیگری
دنیا اگه دنیاس حق منو از تو می گیره
اگه نباشه کسی دستتو نگیره
اما حالا میدونم توی دست گرفتی
دستی که به خاطر اون از عشق من گذشتی
اشکم داره می ریزه نمی تونی بفهمی
خشکید عشقی که هرگز رفتنتو نبخشید
اما حالا می دونم توی دست گرفتی
دستی که به خاطر اون از عشق من گذشتی
اشکم داره می ریزه نمی تونی بفهمی
خشکید عشقی که هرگز رفتنتو نبخشید