بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند
در آن صورت که عشق آید خردمندی کجا ماند
بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند
در آن صورت که عشق آید خردمندی کجا ماند
تحمل چاره عشق است اگر طاقت
که بار نازنین بودن به جور پادشاهان است
محو و تماشایی کجا بر من ببخشایی
نبخشاید مگر یاری که از یاری جدا ماند
ملامت گوی بی حاصل ندانم درد سعدی را
مگر وقتی که در کویی بروییم و جا مانیم
محو و تماشایی کجا بر من ببخشایی
نبخشاید مگر یاری که از یاری جدا ماند
ملامت گوی بی حاصل ندانم درد سعدی را
مگر وقتی که در کویی بروییم و جا مانیم
تحمل چاره عشق است اگر طاقت
که بار نازنین بودن به جور پادشاهان است
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music