دیگر این پنجره بگشای که من
دیگر این پنجره بگشای که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهیست که در خانه ی
همسایه ی من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
میفشارد به دلم پای درنگ
دیرگاهیست که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره بیدار و خموش
مانده ام چشم به راه
همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که میاید نرم
محو آن اختر شبتاب که میسوزد گرم
مات این پرده ی شبگیر که میبازد رنگ
آری این پنجره بگشای که صبح
میدرخشد پس این پرده ی تار
میرسد از دل خونین سحر بانگ خروس
وز رخ آینه ام میسترد زنگ فسوس
بوسه ی مهر که در چشم من افشانده شرار
خنده ی روز که با اشک من آمیخته رنگ
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music