خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند
سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند
اریانترم ز شیشه و مطلوب سنگ سار
این شهر بی نقاب قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند
بیتاب از تو گفتنم افسوس که قرن هاست
آن لحظه های نآب قبولم نمی کند
گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی
با این عطش سراب قبولم نمی کند
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیدم
حق دارد آفتاب قبولم نمی کند
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music