Reza Taha

Tanhaee-E Shooloogh

یه جای خالی دو تا چایی کلی سیگار باز از سر شب بیدار
یه رفیق که تو زندگی نا نداشته باشه باشه دیوار
من درد بگم بزاره کنج دلش
وقتی از بی پولی میگم بگه ک*رته ولش
خلاصه همه چی روال باشه واسه درد گفتن
هرچند میدونم که همه درا قفلن
آرزوها واقعی نمیشن خزئبل مفتن
که الکی باختم عمر دو روزمو
با دردام زخمی کنم بدوزمو
چیزی نگم بزارم پای تقدیر
بازم شبا درگیر یه معلم سختگیر
که صفر میزاره پای برگه های حسم
پس نپرس ازم چرا واسه آینده ها فسم
این دنیای پاییزی برام مثله زمستوناست
اگه سردم از این روزام از دست این آدماست
خدا از زندگی عشق این آدمکا خستم ... چشامو بستم
این جونو بگیر
به روزنه امید حواسم نیست
دلم به چیزی هم خوش نیست
شاید کسی پشت نیست
کسی که کوه باشه واسم
دلم خیلی چیزا میخواد مثله یه سایه بالا سر
دست بکشه روسر بگه مرد آخه اشک واسه مرده ؟؟
آخه وقتی منو داری چرا آینده ها درده ؟؟/
ولی حیف همه اینا خیالات محضه
نداشتنش بهتر شاید داشته باشی نحسه
مثه دروغای 13 الکیه و مثل کل دنیا دروغ
در اتاقای بسته مادر نگران تعفن سیگار تنهایی شلوغ
این حرفارو میفهمی یا که بیشتر باید واشه ؟؟
پیش خودم میگم نمک نپاش زخما بسته باشه
کاشکی تو گفتن خیلی چیزا محدود نبودم
ولی بعضی شبا جاتون خالی چه غصه ها خوردم
من اشتباهی بودم که مردم واسه بردن
من رو سیاهم شرمنده از نگاه مادر
خیلی بغضا تو گلومه اینم از کلام آخر
که میدونم این روزا بدتر از دیروزه
حتی میدونم که فرداهامم وصله به امروزه
میگن از دست دادن نهایت غمش چهل روزه
یکی حساب کنه واسم
که این چند سالی که گذشت واسم چندتا چهل روزه ؟