Alireza Shah

OoN Avala

اون اولا یادته چقدر خوب بود
همش تنگ میشد واست دلم زود زود
اون اولا همه چی یه جور دیگه بود
از این دستامون فاصله چقدر دور بود
نتونستیم دووم بیاریم و
روزای خوبو که دیگه نشد بیاریم
نتونستیم مال هم شیم
به یاد همون شبا نشد بباریم
اون روزا که بارونی بود
تو شهر دلمون یه قانونی بود
هرجا میدیدیم بغل میکردیمو
همو چه دنیای ارومی بود
نتونستیم با هم برسیم
تا اخرش همیشه نمیشد به هم برسیم
شدیم آدمای الاف تو شهر
که نداشتیم حتی به هم یه حسی
نتونستیم خوب شیم باهمو
رد کنیم ببینیم خورشیدو بازم
نتونستیم خیلی حیف شد
مثل اولا دوباره جور شیم باهم
تموم شد رفت اون روزا که نموند
خب بد استرس داشتم
کاش الان یه حس بهت داشتم
بیکار بودم نه صبح تا شب با رویام
تو خلوت کلی حرف داشتم باهات میزدم
عکسات همه دنیام شدن پس
دلغک بازیامون خنده هامون
گریه و زاری هامون همش باهم بود
اخم میکردیم به هم با منظور
شوخیات هم یه وقتا بد بود
اره یه وقتا بد بود
یادته حرصم میدادی که به جات باشم درکت کنم
غصه هامو ترکش کنم سیگار نکشم ورزش کنم
روزای غیر تعطیل باهم قرار داشتیم
خیلی حرفا الان جاش نیست بهت بزنم
واسه هرچیزی جواب داشتی
من از خیلی رفتارات بدم میومد
تو فکرت باز بود چون سواد داشتی
ما خوب بودیم ولی نشد میدونی
از پایه همه چی و خراب ساختیم
نتونستیم دووم بیاریم و
روزای خوبو که دیگه نشد بیاریم
نتونستیم مال هم شیم
به یاد همون شبا نشد بباریم
اون روزا که بارونی بود
تو شهر دلمون یه قانونی بود
هرجا میدیدیم بغل میکردیمو
همو چه دنیای ارومی بود
نتونستیم با هم برسیم تا اخرش
همیشه نمیشد به هم برسیم
شدیم آدمای الاف تو شهر
که نداشتیم حتی به هم یه حسی
نتونستیم خوب شیم باهمو
رد کنیم ببینیم خورشیدو بازم
نتونستیم خیلی حیف شد
مثل اولا دوباره جور شیم باهم
اولا یادته