Saeed Mashayekhi

Are

دوباره منم و تنهایی و اضطراب
و حس ناب که به این قصه داد
ولی بازم تو دوباره مثل باد
میری و منم از عشق میدم استفا
دیگه عادت کردم به این تنهایی
از اینکه همه بشینن تو سرپایی
و شبهایی که کمیابی و تنهایی
فکرش میکنه تو رو روانی
چطور میخوای بگی منو ترکم نکرد
آخه چشمای منو اون تر کم نکرد
حتی دل من جلو اون سر خم نکرد
اونیکه یک نگاه به دل سردم نکرد
هرشب میزنم زیر بارون قدم
همه میدونن من از اون داغون ترم
پس من ۱۰۰درصد هر دم ردم
تو خوبی ؛این منم که حتما بدم
قلبمو شکستی نمیشه ترمیم
واسه همینه که بی‌روح و سردیم
خدایی بگو ‌تو چی دیدی از من
من که خوب بودم و بد دیدم رسماً
روزایی که با هم داشتیم و طی شد
اصن نفهمیدم چند ماه کی شد
ولی هی تو چشماتو بستی روش
تو که میگفتی همش هستی ...! کوش...؟!
ولی نوش !
نداره ایرادی اصلاً
به قولِ خودت مثل من زیادی هستن
ولی بفهم مثل تو واسم یکیه
حالا نیستی بکنم به کی تکیه
توی زندگی من دادم ساده رات (راهت)
ولی عشقو تو میکردی صادرات
حالا چشمای من شده تار و مات
چون غرق شدم میون خاطرات
کلی ضربه خوردم همه یادم رفت
همه رو فراموش کردم سریع با هر حرف
ولی این حرفم بدونِ شک شده
که رفتی اسمت تو دلم حک شده
حالا خورشید رفت نباید ابری شم
وقتی عشقت رفت توی هر ریشه‌م
وقتی پیله کرد مثلِ کرمِ ابریشم
منم میخوام دیگه آدمِ سردی شم
قلبمو شکستی نمیشه ترمیم
واسه همینه که بی‌روح و سردیم
خدایی بگو ‌تو چی دیدی از من
من که خوب بودم و بد دیدم رسماً
روزایی که با هم داشتیم و طی شد
اصن نفهمیدم چند ماه کی شد
ولی هی تو چشماتو بستی روش
تو که میگفتی همش هستی ...! کوش...؟!
میدونی چیه؟!
لیاقتت همونه
ولی اگه اونم بره پیشت نَمونه
تو هم میشی مثل من تک و‌ تنها یدونه
حالا به این میگن چرخش زمونه
به این ایمان بیار آره دست تقدیر
خیلی عادله اصنَـم دستِ کم نی
پس حالا بشین پای این نصیحت
بعد بچش از طعم تلخ حقیقت
میدونی چرا؟!
چون گرده زمین
داستانمو ببین دقیقا عینِ هَمین
تو هم عاشقش میشی میکنه اون ولت
فقط فک کردی هست اون شاهِ دلت
ولی بگذریم
نخواستم بَدیتو من
هیچ وقت خوش نبودم بعدِ تو من
راستی اینو‌ بگو
الآن خوشه پیشت...؟!
بدون نیاک بدونِ تو کـُشته میشه ...!
قلبمو شکستی نمیشه ترمیم
واسه همینه که بی‌روح و سردیم
خدایی بگو ‌تو چی دیدی از من
من که خوب بودم و بد دیدم رسماً
روزایی که با هم داشتیم و طی شد
اصن نفهمیدم چند ماه کی شد
ولی هی تو چشماتو بستی روش
تو که میگفتی همش هستی ...! کوش...؟!