تو خِرقهی آتیشو درد تو بطن این شکنجگاه
هنوز اسیر غربتم مصلوب مرگ بی تکیهگاه
حریق آوازو غزل مسلخ پر هراسمه
سکوت شرقی چشات حکم تیر خلاصمه
این مسلخ درد این غربت سرد
منو شکسته دستامو بسته
این مسلخ درد این غربت سرد
منو شکسته دستامو بسته
وقتی که خورشیدِ تنت زخمیه تازیانه بود
شونهی امن کی برات؟ مرهم و آشیانه بود
امروز که دشنهی رفیق خنجر جاودانه شد
سکوت شرجی چشات فروغ این ترانه شد
این مسلخ درد
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music