Mohammad Hossein Haddadian

Daralharb

کربلا گرد و غباره فاطمیه شد دوباره
کجا دارن میرن این همه سواره
دوباره سینه ای شکست ناله من اثر نکرد
کاری که نعل تازه کرد تیزی میخ در نکرد
بیا به دار الحرب یا کاشف الکرب
میخواهم بگم روضه میخ در مدینه رو
بیا ببین تو ندیدی آخه زخم سینه رو
الا العباس واویل حسن تنهاست واویل
شاخ شمشاده حسینه
مثل اولاده حسینه
وقت رزم تازه داماده حسینه
لشکر و کینه جمل برای جنگ اومدن
تا گفت انا بن مجتبی سنگ دلا سنگ زدن
بیا به دار الحرب یا کاشف الکرب
وا حسنا کشته شد امانت برادرم
بیا ببین شده هم قد علی اکبرم
الا العباس واویل حسن تنهاست واویل
کریم بن کریمه ده ساله که یتیمه
کربلا وقت بلای عظیمه
پا میکشه روی زمین گرفته راه نفسم
قاتل اومد بالاسرش خدا کنه دیر نرسم
بیا به دار الحرب یا کاشف الکرب
روی تنش جای نعل مرکبا نقش شده
روی زمین پیکرش مثل علی پخش شده
الا العباس واویل حسن تنهاست واویل