وقتی نباشی، این کافه ها تلخ اند
این میز چوبی، انگار یخ کرده
این صندلی ها، همسایه ی بغض اند
فنجان خالی، آغشته به درده
در این خیابان
در آن خیابان
میپیچد عطرت
با بوی باران
در هر کرانه
تا بی کرانه
سودای زلفت
بغض ترانه
جادوی این شب، عطر تنت شد، با رازقی ها
من بودم و شب، تو بودی و شب، تا عاشقی ها
چشم خمارت
زلف کمندت
من را کشانده
در گیر و بندت
در هر کرانه
تا بی کرانه
سودای زلفت
بغض ترانه
در هر کرانه
تا بی کرانه
سودای زلفت
بغض شبانه
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music