عاقبت سوختم از سردی دستانت
سوختم از اتش چشمانت سوختم
خواستم باور کنم رفتی ولی نشد
چشم خود بستم نبینم بر سرم چه شد
نیمه شب این حال و این هوای بارانی
شهر خاموش سرد و بیمارم نمیدانی
عاقبت سوختم از سردی دستانت
سوختم از اتش چشمانت
هوای تو نرفته از سرم
دل بریدی از خیال من
رفتی و ندیدی حال من
من رسیده ام به آخرم
من دل به دریا زدم رفت ارامشم
از تو عشقی ندیدم
از حال من بی خبر بودی و من دگر
از دلم دست کشیدم
دیوانه وار عاشقت بودم اما نبودی
ندیدی بریدم
این عشق شد بی هدف رفتی و عاقبت
من به اینجا رسیدم
عاقبت سوختم از سردی دستانت
سوختم از اتش چشمانت
هوای تو نرفته از سرم
دل بریدی از خیال من
رفتی و ندیدی حال من
من رسیده ام به آخرم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music