Reza Radman

Ashk

اشک در چشمانم
از این دوری سرگردانم
لیلای من دیووانم کرد
چشمانش ویرانم کرد
عشق بی پایان است
دردش اما بی درمان است
عشقت عمری بر بادم داد
قلبم آسان در دام افتاد
رفتی با غمهایم در تکرارم
زخم در دل دارم
خواب در چشمانم نیست
بعد از تو لبریزم
از شیدایی داد از تنهایی
هیچ در دامانم نیست
رفتی و جان مرا بردی و
تنم خشکید و بارانم تو بودی
از همه دنیا به عشقت من بریدم
راحت جانم تو بودی
رفتی و جان مرا بردی و
تنم خشکید و بارانم تو بودی
از همه دنیا به عشقت من بریدم
راحت جانم تو بودی
روزی هوایم بودی
در عشق به پایم بودی
درد و دوایم بودی
اکنون خیال است عشقت
فرض محال است عشقت
بر دل سوال است عشقت
رفتی و جان مرا بردی و
تنم خشکیدو بارانم تو بودی
از همه دنیا به عشقت من بریدم
راحت جانم تو بودی
رفتی و جان مرا بردی و
تنم خشکید و بارانم تو بودی
از همه دنیا به عشقت من بریدم
راحت جانم تو بودی