اینجا جای گفتن حرفه این شعرا قلبم واسم گفته
هرکی که سادست تو این دنیا این اتفاق واسش میفته
من هم یک روز خوب بودم خنده همیشه روی لبهام بود
دست کسی رو میگرفتم دست خدا هم رو سر ما بود
روزی دلم لرزید و عاشق شد خوشحال ولی غافل از این بودم
اون که براش میمردم آدم نیست انگار که اونموقع کور بودم
ای کاش جفت پاهام قلم میشد ای کاش چشماشو نمیدیدم
حیف این همه خوبی بهش کردم حالا باید تنهایی بنشینم
اما از اونموقع نمیخندم عین یه شعله آتیش میندازم
قلبم گر میگیره از این درد دیگه به هیچ کس دل نمیبازم
از بی کسی و غصه هام میگم شاید یکی همدرد من باشه
خستم خدا کی آخر دنیاست اونجا که دنیا از هم میپاشه
میسوختم و بی تفاوت بود من تو خیابون اشک میریختم
بازم امید داشتم به برگشتش چشمامو به یه گوشه میدوختم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music