من و شمع نیمه جون امشب
بس که نالیدیم
شب به تنگ آمد
خدا را آیینه ی جانم
از غم تنهایی به سنگ آمد
چه ها من کشیدم به پای تو
شمع شب داند و سوز و ساز من
در آغوش سرد و تنهایم
جای تو مانده تنها نیاز من
در این شبهایی که می سوزم من
به راه تو دیده می دوزم من
دیده می دوزم من
تو ای شمع واپسین شعله
تا سحر چه جانانه می سوزی
سراپا آتش شده جانت
در عزای پروانه می سوزی
بیا بیا شمع نیمه جان
آشنا به راز شبم تویی
به او بگو قصه ی مرا
همنوای تاب و تبم تویی
چه ها من کشیدم به پای تو
شمع شب داند و سوز و ساز من
در آغوش سرد و تنهایم
جای تو مانده تنها نیاز من
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music