ای شوکت بودنم رویای آسودنم
دریا دلی خسته بودم بر باد پر بسته بودم
بوی عزیز تنت صبح خُتَن مینمود
ابریشمین شهر چشمت بر روی جانم گشوده
با رنگ دل شعله زد گلهای قصر شبم
لبریز از تو شده آواز و پرواز
ماه منیر منی مولا و پیر منی
خورشید یادت شده با سینه دمساز
ای شوکت بودنم رویای آسودنم
دریا دلی خسته بودم برباد و پر بسته بودم
بوی عزیز تنت صبح خَُتَن مینمود
ابریشمین شهر چشمت بر روی جانم گشوده
آئینه دار دل شدی واحد شدی کامل شدی
با ماه پنهان نامت آغاز
بانوی ابر و خواهشی دریایی از آرامشی
جادوی حرفت سودای پرواز
دیوار دل شکستی بر موج دل نشستی
از من به ما رسیدی تا در به غیر بستی
ای شوکت بودنم رویای آسودنم
دریا دلی خسته بودم برباد و پر بسته بودم
بوی عزیز تنت صبح خُتَن مینمود
ابریشمین رنگ چشمت بر روی جانم گشوده
ابریشمین رنگ چشمت بر روی جانم گشوده
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music