Maziar Asri

Gole Mordab

ستاره سوسو میزنه تو شام مهتاب
قرص شبنم رو نگاه گل مرداب
میترسم خواب روی پلک ماه بشینه
نبینه این گل خوشرنگ بیدار
گل مرداب من زیباترینه
یه الماسه که خاکستر نشینه
شبا وقتی رو موج آب سواره
پریشونه که ماه اونو نبینه
پریشونه که ماه اونو نبینه
نمیدونه کنار برکه مردی
با دستاش قلک ماه رو شکسته
به رسم عاشقای شهر خورشید
شبستون دلش رو حجله بسته
شبستون دلش رو حجله بسته
نمیدونه که این تعبیر عشقه
باید گل بوسه ی مرگ و بچینه
به عشق این عروس پاشنه در گل
طلوع صبح فردا رو نبینه
طلوع صبح فردا رو نبینه
باید عادت کنه بخوابه مرداب
باید قلبش بیفته از تب و تاب
شاید رسوای عاشق کش بدونه
آدم دلداده ای جون میده صدبار
گل مرداب هنوز تنهاترینه
هنوز با عطر یارش همنشینه
خبر از مرگه بازیگر نداره
که دست روزگار اونو می چینه
که دست روزگار اونو می چینه