Sam Momeni

Baroone Gham

نمیاد هیچ صدایی
تو این شب تنهایی
عکس تو توی دستم
ولی خودت کجایی
نمیره هرگز ز یادم
که دادی تو به بادم
رفتی و رفتنت داد
منو به دست ماتم
بی تو از درد شکستم
از این شکستن چه خستم
یادت باشه عزیزم
دستات بود توی دستم
از غم دوریت شکستم
از این شکستن چه خسته ام
از تو برام فقط همین
عکسات مونده تو دستم
مثل شبی که نداره
آسمونش یک ستاره
نیستی اینجا که ببینی
روزام سیاهه و تاره
می خوام بارون بزنه
به این خونه سردم
نگو که یادت نمیاد
چه روزایی رو سر کردم
بی تو از درد شکستم
از این شکستن چه خستم
یادت باشه عزیزم
دستات بود توی دستم
از غم دوریت شکستم
از این شکستن چه خسته ام
از تو برام فقط همین
عکسات مونده تو دستم
مثل بغض شکسته
میخونه بارون آواز
نمیدونه ندارم
من خسته دم ساز
بی تو شدم به غم اسیر
ازین غم شدم چه پیر
بی تو این خونه شده
چه ساکت و چه دلگیر
نمیدونی تو دردم
نگو از یادت رفتم
بیا برگرد دوباره
تو این شبای سردم
نمیدونم که بازم
کی میبینمت دوباره
می خوام که باشی اینجا
تا بارون غم نباره
بی تو از درد شکستم
از این شکستن چه خستم
یادت باشه عزیزم
دستات بود توی دستم
از غم دوریت شکستم
از این شکستن چه خسته ام
از تو برام فقط همین
عکسات مونده تو دستم