Nader Shayegan

Del Tangia

وقتی که بارون میباره یاد اون روزها میافتم
یاد حرفهایی که باید میزدم اما نگفتم
آسمون هم مثل چشمام بغض کرده بیقراره
کاش میشد بیای به خوابم این شبها بارون نباره
هرجا که هستی بیا خستم از دلتنگی ها
من هنوزم با توام تو نشستی با کی ها
اشک من بند اومده اما باز حالم بده
انقده دوری نکن بسمه زجرم نده
هرجا که هستی بیا خستم از دلتنگی ها
من هنوزم با توام تو نشستی با کی ها
اشک من بند اومده اما باز حالم بده
انقده دوری نکن بسمه زجرم نده
خیلی وقته با نبودنت با خیال تو هم اتاقم
خیلی وقته چشم به راهتم بیای سراغم
بی تو درگیرم توو تنهایی ها
خیلی ها هستن من تو رو میخوام
تا کجا باید هی خسته بشم دنبالت بیام
هرجا که هستی بیا خستم از دلتنگی ها
من هنوزم با توام تو نشستی با کی ها
اشک من بند اومده اما باز حالم بده
انقده دوری نکن بسمه زجرم نده
هرجا که هستی بیا خستم از دلتنگی ها
من هنوزم با توام تو نشستی با کی ها
اشک من بند اومده اما باز حالم بده
انقده دوری نکن بسمه زجرم نده