Amir Ojagh

Donyaye Khakestari

تو این شبا که اسمون
دیگه پر از ستاره نیست
تو این روزا که دیگه عشق
زندگیه دوباره نیست
خسته شدم از این همه
محبت های بی جواب
از زیر بارون دوییدم
دنبال یک قطره ی اب
توی این دنیا خاکستری که
من پر از خاطره های بارونم
مثه یک معجزه پیشم اومدی
تو نجاتم میدی اینو میدونم
قلب من راهو بت نشون میداد
همونی که سمت تو فرستادم
عاشقت نمیشدم مرده بودم
داشتم این فرصت و از دست میدادم
تو برام یه ارزوی تازه ای
چه قشنگه وقتی که دلواپسی
اینکه تو معجزه ای حقیقته
تو زمونه وفور بی کسی
حسی خوبی که ازت میگیرمو
حرفای تو بوی موندن و میده
با تو من میرم از این شهر سکوت
دیگه تنهاییم به اخر رسیده
توی این دنیا خاکستری که
من پر از خاطره های بارونم
مثه یک معجزه پیشم اومدی
تو نجاتم میدی اینو میدونم
قلب من راهو بت نشون میداد
همونی که سمت تو فرستادم
عاشقت نمیشدم مرده بودم
داشتم این فرصت و از دست میدادم