منو دید و نشناخت بعد یه سال
کنارش نشستم ازم دور شد
بهم پشت کرد، توو خودش غرق شد
یه لحظه نگام کرد و رفت
یه شهر پشت اون غرق آشوب شد
شناختم(شناخت منو) ولی پا رو قلبش گذاشت
گرفت دستشو تا بگه عاشقه
فقط خواست بم اینو حالی کنه
هنوزم همون آدم سابقه
شکستو شکسته دلم خسته ام از این زندگی زندگی زندگی
به مرز جنون میرسم تو از من یه دیونه ساختی
یه دیونه که حالش بده بی تو قید دنیاش زده
به اتیش کشیدی یه خاکسترم رها کردی من رو به خودم
یه لحظه نگام کرد رفت
یه شهر پشت اون غرق آشوب شد
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music