Jamshid Garakani

Roya

وقتی شب چشمامو روی هم میبندم
مثل هرشب خواب و رویا تو میبینم
توی چشمم داغ یک رویای شیرین
من دوباره خودمو باتو میبینم
وقتی چشمامو میبندم خودمو با تو میبینم
توی آیینه ی ذهنم نقش چشماتو میبینم.
توی یک رویای شیرین می بینم چه عاشقونه
منو تو دوباره باهم توی مهتاب شبونه
وقتی با نوازش باد میکشم دست توی موهات
گم میشم تو عمق چشمات تا میشم محو تماشات
توی یک خلوت زیبا فارغ از غصه و غمها
زیر چتر نور مهتاب من و تو تنهای تنها
میگیرم تورو تو آغوش میزنم بوسه به لب هات
میشه باز دوباره سینه ام پره از عطر نفسهات
وقتی چشماتو میبندی میزاری سر روی سینه م
میزنم بوسه به موهات به تو میگم نازنینم
با تو من عاشق ترینم
هنوزم مست نگاتم هنوز از عشق تو داغم
هنوزم عطر تن تو میپیچه توی اتاقم
هنوزم اسم قشنگت روز و شب روی لبامه
هنوزم یاد و خیالت مونس تنهاییامه