Masoud Rezayi

Gholat Yadet Raft

ما یه قولایی به هم دادیم
واسه گرمای این خونه
پس چرا انقدر هوا سرده
پس چرا انقدر زمستونه
ما یه قولایی به هم دادیم
که همیشه پای هم باشیم
زیر قولت میزنی حالا
پس چرا میری که تنها شی
از گلای نرگس رو میز
تا سفرهامون توی پاییز
تا همین عشقای بی پرهیز
پس چرا قولات یادت رفت
از یه سیگار دوتاییمون
تا شکوه آشناییمون
تا همین ترس جداییمون
پس چرا قولات یادت رفت
ما یه قولایی به هم دادیم
خنده هامون بی امان باشه
توی بیداری کنار هم
خوابمونم هم زمان باشه
ما یه قولایی به هم دادیم
وسط همین خیابونا
انتخابامون رو یادت رفت
حتی اسم بچه هامونو
از گلای نرگس رو میز
تا سفرهامون توی پاییز
تا همین عشقای بی پرهیز
پس چرا قولات یادت رفت
از یه سیگار دوتاییمون
تا شکوه آشناییمون
تا همین ترس جداییمون
پس چرا قولات یادت رفت