Mohsen Bahadori

Tamoome Karam

من دیگه تمومه کارم، راه برگشتی ندارم
تو فقط یه ساله رفتی من یه عمره بیقرارم
این همه دلبستگی رو دیدی و بازم گذشتی
من فقط سوالم اینه تو مگه دوستم نداشتی
من به تو دلگرم بودم تو فقط سرگرم بودی
روحم من هم بی خبر بود که میخوای بری به زودی
انقده تلخِ حقیقت که دلم دروغ میخواد
بس که رفتی تا نباشی اسمت هم یادم نمیاد
اون همه وابستگی رو اوج دلشکستگی رو
بی نهایت خستگی رو تو ندیدی و گذشتی
من فقط گناهم این بود که شدم پای تو نابود
تو این شهر مه آلود تو ندیدی و گذشتی
حالا بعد اینهمه سال اومدی که چی بشه باز
تو میگفتی که کنارم حسرت لذته پرواز
خاطرات تو هنوزم زندگیمو دوره کرده
ولی اون روزای خوبم که دیگه بر نمیگرده
حال من خرابه هر شب شکل کابوس شده رویام
نه امیدی به من نیست دیگه تموم شده دنیام
بعد رفتنت یه عمره که من آرامش ندارم
تو میدونستی نباشی من دیگه تمومه کارم
اون همه وابستگی رو اوج دلشکستگی رو
بی نهایت خستگی رو تو ندیدی و گذشتی
من فقط گناهم این بود که شدم پای تو نابود
تو این شهر مه آلود تو ندیدی و گذشتی