Ehsan Azizi

To Ghadam Mizani

تو عجب عشوه گری ماه تر از حور و پری
چشم گیرای تو از عشق ندارد خبری
تا کجا عشق تو با قلب منو در به دری
چیست راز تو بگو که دل از عالم ببری
تو عجب عشوه گری ماه تر از حور و پری
چشم گیرای تو از عشق ندارد خبری
تا کجا عشق تو با قلب منو در به دری
چیست راز تو بگو که دل از عالم ببری
تو قدم میزنی پشتت کوچه ها رقص کنن
در و دیوار و خیابان بی صدا رقص کنن
تو نفس میکشی هر جا هوا رقص کنن
دل دیوانه جدائن جدا رقص کنن
تو قدم میزنی پشتت کوچه ها رقص کنن
در و دیوار و خیابان بی صدا رقص کنن
تو نفس میکشی هر جا هوا رقص کنن
دل دیوانه جدائن جدا رقص کنن
وای به هر تارمو دیوانه به زنجیر کنی
ناز رسیده ست به جایی که منو پیر کنی
من حسودم به لباس تو به عطر تو ولی
وای اگر توی گلوی عهدی گیر کنی
وای به هر تارمو دیوانه به زنجیر کنی
ناز رسیده ست به جایی که منو پیر کنی
من حسودم به لباس تو به عطر تو ولی
وای اگر توی گلوی عهدی گیر کنی
تو قدم میزنی پشتت کوچه ها رقص کنن
در و دیوار و خیابان بی صدا رقص کنن
تو نفس میکشی هر جا هوا رقص کنن
دل دیوانه جدائن جدا رقص کنن
تو قدم میزنی پشتت کوچه ها رقص کنن
در و دیوار و خیابان بی صدا رقص کنن
تو نفس میکشی هر جا هوا رقص کنن
دل دیوانه جدائن جدا رقص کنن