تا سمت دختراشون میرفتم هلم میدادن
چون عروسک نداشتن بابا جون بازیم ندادن
به من محل نذاشتن پا رو دلم گذاشتن
هی میکشید به رخم عروسکا رو
موی منو کشیدن دل منو سوزوندن
دیدم توو دست یکیشون النگوها رو
پرم شکسته خستم بابایی
منتظر تو هستم بابایی
پس کی میایی
توو کوفه دختری داغ دلم رو تازه میکرد
چادر نمازم رو داشت رو سرش اندازه میکرد
شدم شبیه زهرا سنم شده معما
هیشکی قبول نمیکنه که من سه سالم
بابا سرم شکسته بالو پرم شکسته
از من شکسته تر نداری توی عالم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2025
The best Persian and Iranian music