فریاد زنم که فصل دلداری شد چشمانم منم اسیر شیدایی شد
من گوش به حرف تو دهم دل برود آنجا که زمانه سخت جاری شد
گر ناز کنی معرکه آغاز کنی جون مرغ سحر تو نغمه آواز کنی
ساقی شکند می و رود مستی من وانگه به نگاهت تو مرا مست کنی
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
در حلقه زلف یار گرفتار شدیم مطرب بنواز که یار دلدار شدیم
از دولت عشق گرچه ملامت بکشیم سرخوشیم که در مقام دیدار شدیم
این مرثیه بشنو که در این گنبد دوار عاشق پی دلدار مدام دل نگران است
از حافظ و سعدی یا که فردوسی و عطار هر کس که به معشوق رسد شاه جهان است
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
این که منم من بچرخد برقصد بنوشد دیوانه تو جامه تیماری بپوشد
این تو که تویی تو ببینی و بخندی وبجنگی چشمان سیه بر من مسکین ببندی
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music