Habib Norouzi

Hesse Entezar

دستامو بالا میبرم تو هر قنوتم
با انتظاری که به من تحمیل میشه
بازم نمازم رو شکست این بیقراری
با این غروب این جمعه هم تکمیل میشه
تو انتظارت موی خیلیها سفید شد
سنگینه مثل جمعه هاهر روز هفته
وقتی حضور تو هنوز احساس میشه
کی گفته این معصومیت از دست رفته؟
بیا دلم از همه بریده
روی ماهتو ندیده
بیا که بی تو برام
دنیا به آخرش رسیده
بیا اینهمه چشم انتظاری
جمعه ها و بیقراری
بیا چشم عاشقات
کم سو شد از گریه و زاری
این سیب جذابه هنوز تو چشم آدم
سیبی که آدم رو به این دنیا کشونده
تعجیل کن که حال این دنیا وخیمه
تا مرگ مغزی زمین چیزی نمونده
این انتظار از عمر ما رد میشه شاید
بیا بیا این انتظارو مختصر کن
زیر قدمهات عرش مثل خاک میشه
از قلب خاکی منم گاهی گذر کن
بیا دلم از همه بریده
روی ماهتو ندیده
بیا که بی تو برام
دنیا به آخرش رسیده
بیا اینهمه چشم انتظاری
جمعه ها و بیقراری
بیا چشم عاشقات
کم سو شد از گریه و زاری
بیاااااااااا