کافه قدیمی و گلای خشک
گلدون سفالی و یه پنجره
هر دو تا مسافر یه مقصدیم
پا گرفته از دل یه منظره
رو بروی هم ولی شکل سکوت
زخمی خاطره های ناتموم
یه نگاه مات و خسته روبروت
یه غزل بغض شکسته روبروم
هردومون خراب صبر و حوصله
پشت طوفان هجوم فاصله
واسه رد شدن از یه حس کور
رو به راهیم روی خط زلزله
انگاری واژه به واژه می شکنیم
وقت این نگفته های لعنتی
توو مرور این بهونه های خیس
چه تماشاییه این هم صحبتی
وقتشه رد شیم از این سکوت سرد
از ته قصه باید شرو کنیم
واسه فردای گره خورده بهم
دل خالی از بهونه رو کنیم
میز چوبی بوی عود و همهمه
طرح دو تا نیمه از یه آرزو
یه نگاه ساده باز یه حس خوب
من و تو کنار هم نه روبرو
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music