زمستون برفشو روی سرم ریخت
تن بی جونمو این باد لرزوند
کسی که عمری با من هم قدم بود
توی کولاک و مه یکدفعه جا موند
من هرچی اسمشو فریاد کردم
صدام تو نعره ی این باد گم شد
گمونم هرچی اسمم رو صداکرد
میون این همه فریاد گم شد
چراغ خونه رو روشن میزارم
شاید از دور سوسو شو ببینه
شاید بازم به یاد اون قدیما
بگن از قصمون سینه به سینه
خودت رو کنده از کولاک و مه کن
به سمت خونمون برگرد دوباره
بهار من بابرگشت تو دیگه
زمستون چاره جز رفتن نداره
بهار سبز این خونه تو هستی
تو باشی برف حسرت آب میشه
همیشه با یکم رقصیدن تو
زمستون از خجالت آب میشه
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music