تو را آنگونه میخواهم که زندان زلیخا را
کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را
ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی
که من از بد بیابانی گرفتن راه دریا را
دریا را چنان از بودنت دورم که باور
کرده ام کورم تو کاری کن بدون تو
نبینم صبح فردا را
برف آمد پشت ردم در خیابان گم شدم
برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم
برف آمد پشت ردم در خیابان گم شدم
برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم
نه عهدی با کسی بستم نه در آغوش تو هستم تو که از دور میبینی تو حل کن این معما را
تمام طول آذر ماه تو را طی میکنم با آه فقط پاییز میفهمد غم یک مرد تنها را
برف آمد پشت ردم در خیابان گم شدم
برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم
برف آمد پشت ردم در خیابان گم شدم
برف آمد برف آمد یک زمستان گم شدم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music