Reza Rokhsari

Faramooshi

هوای سرد دلتنگی
صدای ساکت چشمات
همین دل دل بی وقفه
که برگردم توی دنیات
ولی اینجا ته جادست
همین جاده ی بیراهه
دارن عقربه ها میرن
ببین این عشق چه کوتاهه
همین بغضی که نشکسته
همین عکس روی دیوار
صدات میپیچه تو گوشم
تو این بن بست پرتکرار
دارم دست به دعا میشم
فراموشم بشه چشمات
که ردشم من از این گریه
که بیرون برم از دنیات
توی هر صفحه از اشکت
منو خط خطی کن این بار
بزن قفل قفس بشکن
تموم غصه رو بردار
رها شو تو از این غربت
از این فردای بی آغاز
همین راهو همین بن بست
از این دنیای بی احساس
همین بغضی که نشکسته
همین عکس روی دیوار
صدات میپیچه تو گوشم
تو این بن بست پرتکرار
دارم دست به دعا میشم
فراموشم بشه چشمات
که ردشم من از این گریه
که بیرون برم از دنیات