قدم میزنم تووی پس کوچه ها , که شاید دل از غصه آروم بشه
همش پیش چشمامه با هر قدم , سری که نیزه نفس میکشه
برای رسیدن به انگشتری , چه کارا که با شاه من میکنن
گداهای پر مدعا بعد از این , لباسای آقامو تن میکنن
بهت گفتم از شهر فتنه بری , نه این آدما جنس ما نیستن
الان ادعا میکنن پشتتن , به وقتش توو روی تو وایمیسیتن
چقدر گفتم اینو که دلخوش نکن , به عهدی که با نامه محکم شده
تو افتادی از اسب بیخیال , از اون موقع پشت زمین خم شده
قدم میزنم تووی پس کوچه ها , که شاید دل از غصه آروم بشه
همش پیش چشمامه با هر قدم , سری که نیزه نفس میکشه
چقدر گفتم اینو که دلخوش نکن , به عهدی که با نامه محکم شده
تو افتادی از اسب بیخیال , از اون موقع پشت زمین خم شده
تموم تنم تاول غم زده , تموم مسیرو ندیدم چه سود
چقدر بوسه ی آخری درد داشت , چقدر خون از گردنت رفته بود
قدم میزنم تووی پس کوچه ها , که شاید دل از غصه آروم بشه
همش پیش چشمامه با هر قدم , سری که نیزه نفس میکشه
برای رسیدن به انگشتری , چه کارا که با شاه من میکنن
گداهای پر مدعا بعد از این , لباسای آقامو تن میکنن
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music