در کنار ساحل غم دست تو در دست من بود
ما اسیر سرنوشت و شاهد ما اشک من بود
شونههات محراب من بود، تو که من رومیشناسی
خودتو در من رها کن، نگو از من میهراسی
در غروب غربت عشق، لحظهها بی تو فنا شدای
دریغا این جوانی درد بی پایان ما شد
در بهارم سرد سردم، کلبهی پر شور و دردم
بی خدا در زندگانی با کسی من بد نکردم
ای که دوری از منو دل، پر اشک و آه و حسرت
تو کی هستی مهربونم که به چشمات کردم عاد
تو کجای قصه هستی که ازت خبر ندارم
اون قده بی ارزشم که تو دلت اثر ندارم
در خیال تو به سر شد لحظههای عاشقونه
گریههایم بی ثمر شد تو که رفتی بی بهونه
اشک معصومانهی من مونده روی گونههایت
تو منو از خود بریدی، من ولی موندم به پایت
در بهارم سرد سردم، کلبهی پر شور و دردم
بی خدا در زندگانی با کسی من بد نکردم
ای که دوری از منو دل، پر اشک و آه و حسرت
تو کی هستی مهربونم که به چشمات کردم عادت
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music