گاهی وقتا یه راه بیشتر نیست
گاهی مجبوری انتخاب کنی
نه من اون آدمی نبودم که
بشه رو طاقتش حساب کنی
نه من اون آدمی نبودم که
با یه لبخند بی خیال بشه
وقت رفتن بتونه جار بزنه
وقت گفتن بتونه لال بشه
به امید چشای روشن تو
به شبای سیاه می رفتم
تو که لبخند می زدی انگار
رو لب تیغ راه می رفتم
تو میدونی بدون خنده تو
من دلتنگ خسته میمیرم
باشه چشماتو روی عشق ببند
من برات چشم بسته میمیرم
گاهی وقتا نباید از سر عشق
خیلی حرفا رو زود باور کرد
اما حرفاتو قلب ساده من
چون ازت دور بود باور کرد
به امید چشای روشن تو
به شبای سیاه می رفتم
تو که لبخند می زدی انگار
رو لب تیغ راه می رفتم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music