از این بیراهه سرسبز
هزاران کس هزاران روز می رفتند
و تن را در شمیم شعر کوهستان
به دست خلسه میدادند
سحرگه شیر داغ کلبه کوهی
چه سکر آتشینی داشت
نگاه رهروان باران ایمان بود
قدمها محکم و راسخ
نقوش دوستی میکاشت
و شرم غنچه های تازه بالغ را
لباس نو می پوشاند
تو می دیدی تو می دیدی
پل دستان پاکی را
که چونان پیچک و پایه
تفاهم را شکوهی تازه می دادند
تو می دیدی غزلهای
غزلساز طبیعت را
که در زهدان کوهستان
به فکر روز میلادند
تو می دیدی اصالت را
تو می دیدی اصالت را
تو می دیدی تو می دیدی
پل دستان پاکی را
که چونان پیچک و پایه
تفاهم را شکوهی تازه می دادند
تو می دیدی غزلهای
غزلساز طبیعت را
که در زهدان کوهستان
به فکر روز میلادند
تو می دیدی اصالت را
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music