من همینم بی تو سایه ای سر درگم
بیخیال دنیا نا امید از مردم
من همینم یادی از نفس افتاده
با پری خون آلود در قفس افتاده
عطر آوازم را می تکانم در باد
خسته ام از دیوارخسته از فریاد
عطر آوازم را می تکانم در باد
خسته ام از دیوارخسته از فریاد
من همینم بی تو آرزویی ناچار
تکه ابری تنها سنگی از یک دیوار
ساده باشم یا نه وقتی یادم تنهاست
بی تو بودن دشوار با تو بودن رویاست
بی توسرگردانم در مداری گمنام
میگریزم از خود عاشقی نا آرام
بی توسرگردانم در مداری گمنام
میگریزم از خود عاشقی نا آرام