اگر روزی تنها
قریب واله و شیدا
نشستی از غم یاران
میان گریه ی باران
به یاد من باش
اگر دیوانهای سرگشته دیدی
ز مجنون پیشگان حرفی شنیدی
اگر از چشمهی خونبارِ غمها
میان آهِ شب جامی چشیدی
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش
اگر رنگ چمن را زرد دیدی
نگاهِ باغ را پر غم دیدی
اگر در فصل گرمیِ گلِ عشق
تمام غنچه ها را سرد دیدی
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش
اگر گلهای باور گریه کردند
همه عشاق پَرپَر گریه کردند
اگر دُردی کشانِ مکتب عشق
برای بوی ساغر گریه کردند
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش
به یاد من باش