دلم آغاز میخواهد در این شب پرسه ی آخر
جنونم از درونم گفته ها دارد
نگاهم گوشه ای از آبی دل باز میخواهد
تنم سرد است درون گودی چشمم جهان خون است
جنونی جز جنون عشق با من نیست
زبان عاجز من سوره ی اعجاز میخواهد
تو بیرون میکنی غم را
قفس بشکن پَرم پرواز میخواهد
لبم ساقی غزل پرداز میخواهد
دلم در این سکوت یخ صدای زخمه شهناز میخواهد
خوب است و عمری خوب میماند
مردی که روی از عشق میگیرد
دنیا اگر بد بود و بد تا کرد
یک مرد عاشق خوب می میرد
دلم دیدار میخواهد در انبوه سیاهی ها
جهانم با جهانت گفته ها دارد
نشانم مانده در چنگ دو راهی ها
جهان تاریک کنار وسعت حالم منم تنها
حضوری از حضور روشنی ها نیست
غرورم گیج و سدرگم در اندوه تباهی ها
تو بیرون میکنی غم را
قفس بشکن پَرم پرواز میخواهد
لبم ساقی غزل پرداز میخواهد
دلم در این سکوت یخ صدای زخمه شهنازمیخواهد
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music