بر عليه خودم کودتا کردم
من تا تهِ تمومِ اين کوچه ها رفتم
هروقت جنگي بود
جنگيدم و خون به پا کردم
دليلش اينه توو قلبت موندگارم من
گند و کثافت کُل روزگارُ ديدم
گناهاي مجرماي روزه دارُ ديدم
تو وايساده بودي و داشتي فيلم ميگرفتي
من گره ي ناحقِ روي دارُ ديدم
من زاييده ي زندوني به نام ميهنم
بزرگ شده ي کوچه ي دينِ جبري
گلوله هاتُ خالي کن به طرفِ من
زاييده مي شم باز با تيرِ بعدي
اگه يه روزي يه بادي به صورتت خورد
حالِ آرزوي مارو ازش بپرس
بگو مرد باخت نامرد برنده شد
حالِ همه ي مردارُ ازش بپرس
از دليل کم شدنِ خنده ها بپرس
از کسالتِ تمومِ هفته ها بپرس
گرگ و سَگا با هم ديگه دست به يکي ان
از مسئول تار و مارِ گَله ها بپرس
ياد گرفتم که يه دونه کنارِ هم ايستادن
مي ارزه به صدتا رو هم خوابيدن
ياد گرفتم جاي اينکه ستاره اي رو خاموشش کنم
مي تونم خورشيد بشم واسه تابيدن
ياد گرفتم غلط ديدم بهش اعتراض کنم
واسه درست شدن بايد گاهي اشتباه کنم
ياد گرفتم تموم اين دنيا يه فريبه
حس و حالِ من مث حسِ يه کويره
ياد گرفتم اگه کسي حالمُ پرسيد بگم خوبم
گرچه ازش دورم بدجورم
شبيهِ دفترِ مشقِ خط خطي ام
من درگير و غرق توي ياسِ فلسفي ام
من به اميد خوابيدن بيدارم
ولي بازم با چشايِ باز مي خوابم
اينُ ياد گرفتم از تموم خنجرهاي توي کمرم
ياد گرفتم غرق بشم تويِ هنرم
از دليل کم شدنِ خنده ها بپرس
از کسالتِ تمومِ هفته ها بپرس
گرگ و سَگا با هم ديگه دست به يکي ان
از مسئول تار و مارِ گَله ها بپرس
اين فقط صدايِ من نيست صدايِ يک نسلِ
نسلي خسته پر از پينه وصله
نسلي پرُ سيگار نسلي پرِ سرفه
نسلي سرخورده و نسلي پرُ عقده
نسلي پيِ قانون
نسلي پيِ آزادي
نسلي که زندوني شد به خاطرِ آگاهيش
نسلي که سوارِ وَنِ گشتِ ارشاده
نسلِ ناراضي اي که مي کنن انکارش
اين فقط صدايِ من نيست صدايِ يک نسلِ
عربده ي خونيني توو فضايِ بسته
اين فقط يه صدا نيست يه ناقوس کر کننده س
استفراغي بي مهابا از تموم درد و دنجم
وقتي داد ميزنم من مو به تنت راست ميشه
درهاي جديدي به طرفت باز ميشه
اين فقط صدايِ من نيست صدايِ جرات
صدايِ نسلي که گير کرد توو بن بست
از دليل کم شدنِ خنده ها بپرس
از کسالتِ تمومِ هفته ها بپرس
گرگ و سَگا با هم ديگه دست به يکي ان
از مسئول تار و مارِ گَله ها بپرس
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music