من مست و تو دیوانه
ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم
کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را
هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر
شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ
تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد
بی صحبت جانانه
تو وقف خراباتی
دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران
مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن
تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی
افسون من افسانه
از خانه برون رفتم
مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر
صد گلشن و کاشانه
گفتم ز کجایی تو
تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان
نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل
نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا
نیمی همه دردانه
گفتم که رفیقی کن
با من که منم خویشت
گفتا که بنشناسم من
خویش ز بیگانه
چون کشتی بی لنگر
کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده
صد عاقل و فرزانه
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music