از هم بپاشانم به آسانی مهم نیست
اینها بر ای هیچ طوفانی مهم نیست
آغوش من مخروبه ی رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
داروندارم سوخت در این آتش اندر
هرچه برایم دل بسوزانی مهم نیست
هرکس که با ایمان به راهی به رفته باشه
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
یک مرده درد زخم را حس می کند
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
حالا چه خواهد شد پس از این هرچا باشد
این بار دیگر هیچ پایانی مهم نیست