Mohammad Hesam

Mosighiye To

گاهی نمیشه فکرتو فهمید
گاهی نمیشه حستو رو کرد
باید یه وقتایی کنار تو
تنها نشست و عطرتو بو کرد
باید دل رو گاهی به دریا زد
غرق نگاه خیس بارون شد
تو روز بارونی برای تو
باید یه وقتایی خیابون شد
باید نگاهت رو تنفس کرد
وقتی نگاهت نبض رگ هامه
باید همه ساکت بشن وقتی
موسیقی تو روی دنیامه
تو معنی عشقو عوض کردی
با تو سکوت از حرف لبریزه
گاهی که به یاد تو می افتم
اشکایی که زیباس میریزه
غم هاتو پنهون میکنی از من
اما من از چشم تو میخونم
گاهی فقط باید تظاهر کرد
به این که درداتو نمیدونم
تو نبض هر لحظه کنارم باش
توی نگاهم عشق تو پیداست
حدی نداره عاشقت بودن
باید تورو تا بی نهایت خواست
باید نگاهت رو تنفس کرد
وقتی نگاهت نبض رگ هامه
باید همه ساکت بشند وقتی
موسیقی تو روی دنیامه
تو معنی عشق رو عوض کردی
با تو سکوت از حرف لبریزه
گاهی که به یاد تو می افتم
اشکایی که زیباس میریزه